در مثل إن خاف علی نفسه الرمد» این طریقیت دارد و اضافه بر آن یک صفت نفسانی هم دارد که حالت خوف و قلق و اضطراب است. یا مثلاً در سلوک طریق مخوف که راه می‌رود و می‌ترسد که بیاید اموالش را بگیرد یا حیوان درنده‌ای به او حمله بکند، می‌داند که یک واقعی هست ـ پس این می‌شود طریقی ـ و در عین حال انسانی که در حال خوف است، اضطراب و حرج و ضیق نفس دارد. حال ممکن است انسان یک راهی را برود و حالت خوف در نفسش باشد، اما سارق و ی نباشد، گرگ هم نباشد. فقها و اصولیین حواسشان جمع بوده و گفته‌اند: علم را در اصول می‌آوریم و مثل خوف را در فقه می‌گذاریم، که مثلاً اگر خیال می‌کند که روزه برایش مضر است و چشم‌درد می‌گیرد، اما روزه گرفت و چشم‌درد نگرفت، یا راه را که طی کرد حالت خوف و ناراحتی داشت، اما آن یا آن گرگ نبود. .

مثال بسیار مهم دیگر بحث لیالی مقمره است که مرحوم استاد فرموده‌اند: أمثلته کثیرة؛ منها: قوله تعالى: "حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الفَجرِ" [سورۀ بقره، آیۀ 187]؛ فإنّ‏ الموضوع لوجوب الإمساک هو نفس طلوع الفجر لا علم المکلَّف به» [مصباح الأُصول (موسوعة الإمام الخوئی)، تقریر بحث السید الخوئی للبهسودی، ج 47، ص 36 ـ 37]. ایشان می‌گویند: چون امر واقعی است لیالی مقمره با غیر مقمره فرق نمی‌کند. این مثال که ایشان زده‌اند و مثال واحد هم آورده‌اند، محل اشکال است. البته مبنای ایشان این است که فجر یک امر واقعی است که اصطلاحاً امروز خورشید به 18 درجه زیرِ زمین در افق واقعی ما برسد (متعارف فجر، خودش هم بین اعلام اختلافی است، لکن معروف‌ترین رای همان 18 درجه است)، اما آقایانی که در لیالی مقمره اشکال می‌کنند، یک مقدار حرفشان این است که فجر امر واقعی نیست و اصلاً فجر واقعیتی ندارد، بلکه تبین، خودش فجر است.

توضیح این‌که: اگر لیالی مقمره بود، به خاطر نور ماه آن دایرۀ افق زود روشن نمی‌شد و یک مقدار زمان (حدود 15 دقیقه‌) باید بگذرد تا روشن شود. "حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ" یعنی در دایرۀ افق روشن شود و تاریکی از روشنی روشن شود، این تبین خودش فجر است، نه این‌که فجر یک واقعیتی است که "الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ" کنایه از آن باشد.

واقعاً اگر کسی بخواهد مراقبت فجر کند، تا 18 درجه حالت خیط ندارد و فجر خیط نیست. در روی مدار رأس‌السرطان به قول آقایان ـ که 23 درجه باشد ـ اگر در دایرۀ افق حسی نگاه کنید ـ اول که فجر کاذب است و حدوداً 10 دقیقه قبل از این فجر است مثل یک تکه نور مستقیم و مثل دم گرگ ـ به قول آقایان ـ بالا می‌رود. در 18 درجه که ما الآن فجر می‌گوییم و اذان ایران هم روی 18 درجه است، مثل یک توپ و گلولۀ نور بر روی افقِ 23 درجه دیده می‌شود. بعد کم‌کم توسعه پیدا می‌کند و یک‌دفعه روی دایرۀ افق دیده می‌شود. اگر خیط ابیض را آن دایرۀ افق بگیریم، حدود 10 تا 12 و حتی 15 دقیقه وقت می‌گیرد.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی ، خارج اصول، 23/ 6/ 1390)

 

#اصول

#قطع

#قطع طریقی

#قطع موضوعی

#مناقشه در مثالی از قطع طریقی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها