پیش‌تر در شرح مفصّلی دربارۀ حروف ـ حتّی به لحاظ تاریخی و تمدّن و فرهنگ و. ـ عرض کردیم که: اصولاً لغاتِ پیشرفته حروف زیاد دارند و لغات ابتدایی ـ در مثل آفریقا که خیلی از قبایل لغات بدوی دارند ـ حروفشان کم است و بیش‌تر معانی اسمیّه دارند، که بحث‌های تحلیلی و تاریخی‌اش بماند برای زمانی دیگر.

نسبی که به این صورت هستند ـ که خودشان فی نفسه چیزی نیستند و با طرفین تحقّق پیدا می‌کنند، بشر از آنها دو جور (اسمی و حرفی) تعبیر می‌کند.

 اوّلین کسی که معنای حرفی را به‌معنای ایجادی گرفت مرحوم محقّق رضی ـ قدّس سرّه ـ است که یعدها مرحوم آقای نایینی به این صورت گرفت که معنای حرفی خودش فی نفسه چیزی نیست و عین وجود طرفین است و آن را از وجود عرض و جوهر جدا کرد. البته عبارت محقّق رضی ـ چون ایشان مبدع این نظریّه است و همیشه کلمات مبدعین یک مقدار ابهام دارد ـ هم خالی از ابهام نیست. ایشان می-گوید: خود ابتدا چیزی نیست و عین شخص است و سیر و بصره و لذا  از معنای حرفی به ایجاد معنا در غیر تعبیر می‌کند. البتّه یک جای عبارتش هم مشعر به این است که معنا ندارد و به مرحوم نجم الائمّه هم نسبت داده شده که ایشان قائل است که حروف معنا ندارند. (1)   

 ما آن جا عرض کردیم که: اگر بین این دو معنا ـ یعنی: ابتداء» و من»، استعلاء» و علی» ، ظرفیّت» و فی» ـ قیاس کنیم اینها هیچ فرقی نمی‌کنند و قضیه از همان قرار است که مرحوم نجم الائمّه نوشته. فی معنی الابتداء ومِن واحداً». آخرِ حرفش این است. همان حرفی است که کفایه» زده. حرف کفایه» را عیناً مرحوم رضی در شرح کافیه» گفته. مراد ایشان: این دو تا ـ یعنی این دوتایی از ایشان که یکی از آنها اسم است، یکی حرف است ـ هر دو یکی هستند و فرق نمی‌کند.

 آن وقت در آن جا ما عرض کردیم: فارق اساسی آن است که در مثل ابتدا» همان معنای نسبی را  به‌نحو تفصیلی و مِن» که می‌گوییم به نحو اندکاکی ملاحظه می‌کنیم. یا وقتی می‌گوییم: ظرفیّت»، ظرفیّت (نسبت احتوای یک شیء بر شیء دیگر) را به‌نحو تفصیلی ـ یعنی به‌اصطلاح اهل منطق: به‌نحو ما فیه یُنظَر ـ نگاه می‌کنیم، امّا وقتی فی» می‌آوریم و می‌گوییم: الماء فی الکوز»، همان معنا و بی هیچ فرقی تنها به‌نحو اندکاکی و مندکّ در طرفین نگاه می‌شود.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی ، خارج فقه، 21/ 9/ 1384)

 

پانوشت‌:

(1) کافیه» مال ابن‌حاجب و در نحو است. در شرح قسمت‌های اوّلش مرحوم رضی این بحث را مفصّل آن جا آورده و تصادفاً  خود جامی هم این جا معنای حرفی را مفصّل آورده. شرح جامی» معروف به الفوائد الضیائیّه» که سابقاً می‌خواندند و معروف بود که حاصلُه. محصَّلُه.» در آن مشکل است، (این حاصلُه. محصَّلُه.») شرح همان معنای حرفی است.

مرحوم نجم الائمّه (قده) واقعاً از مفاخر نحو است و تقریباً تا آن جایی که ما می‌دانیم تنها نحوی بزرگی است که شیعی مذهب است. با وجودی که ادبای بزرگی ـ مثل سیّد رضی و شعرای بزرگ ـ داریم، امّا کسی که در نحو و تحلیل نحوی کاملاً مسلّط باشد غیر از مرحوم نجم الائمّۀ رضی ـ که در حدود 700 سال قبل و در نجف هم ساکن بوده ـ نداریم. خود این کتاب را هم در نجف ایشان تألیف کرده و نوشته: فی المشهد المقدّس الغرویّ. انصافاً مرد ملّایی است و ای کاش به جای مغنی»، در نحو استدلالی همین شرح کافیۀ» رضی خوانده می‌شد.

به هر حال ایشان در آن جا اوّلین کسی است که این معنای حرفی را به این معنا تحلیل کرده. بعدها یک مقدار از حرف‌های او را کفایه» و یک مقدار هم مرحوم نایینی در ایجادیّت گرفته‌اند.

 

 

#فقه

#قواعد عامه

#مکاسب

#قواعد عامه در باب مکاسب

#اولین قاعده عامه

#حدیث تحف العقول

#دنباله تشریح متن حدیث و بیان فواید موجود در آن

#تحقیقی در معنای حرفی

(قسمت دوم)


مشخصات

آخرین جستجو ها