1. بحث اوّل که به‌عنوان تمهید فرموده‌اند بحثی است راجع به این‌که آیا بحث از قطع داخل در مسائل علم اصول است، یا داخل در مسائل کلام است؟ بعد از مرحوم شیخ در کتاب کفایه» اشکال کرده که: این بحث قطع جزء مسائل علم اصول نیست و اشبه به مسائل کلام است. (1) بعد مرحوم استاد همان مطلب را پیگیری کرده(2)  و معیار در علم اصول را بیان فرموده‌ و بعد می‌فرماید: خب اگر مثلاً قطع دارم نماز جمعه واجب است، قطع به خود حکم هست و دیگر قطع کبری واقع نمی‌شود،که بگوید: من قطع به وجوب نماز جمعه دارم، هرچه که به آن قطع دارم پس واجب است. پس. . به‌اصطلاح ایشان این در قطع طریقی واضح است. در قطع موضوعی هم درست است که مثلاً اگر قطع داشت که این مایع بول است، آن وقت یجب الاجتناب عنه، در قطع موضوعی هم فایده ندارد؛ چون در قیاس واقع نمی‌شود و برای تحقّق موضوع است. اگر مثلاً بگوید: علما را اکرام کن، اگر زید عالم بود اکرام دارد و اگر نبود ندارد. این ربطی به قیاس ندارد. (3)   

2. در صفحۀ بعد فرموده‌اند: إذا عرفت ذلک فیقع البحث فی المقصد الأوّل»(4) ، که خوب بود ـ چنان که پیش‌تر گفتیم ـ به جای المقصد الأوّل» بفرمایند: مقدّمة فی حجّیّة القطع»؛ چون در اصول مسئله‌ای به نام حجج ـ مثل خبر واحد، اجماع و. ـ داریم که مثل بقیّۀ مباحث علم اصول مقدّمه‌ای می‌خواهد. بحث حجّیّت قطع مقدّمۀ بحث حجج است؛ یعنی: ابتداءً می‌گوییم: قطع فی نفسه حجّت است، بقیّۀ اشیاء هم اگر ظن بود و قطع نبود، باید دلیل بر حجّیّتشان بیاید.

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی ، خارج اصول، 16/ 7/ 1390)

 

پانوشت‌ها:

(1) لا بأس بصرف الکلام إلى بیان بعض ما للقطع من الأحکام، وإن کان خارجاً من مسائل الفنّ، وکان أشبه بمسائل الکلام. [کفایة الأصول، ص 257، وجه العدول عمّا فی الرسالة]

(2) کما له أیضاً من بعض الجهات مناسبة مع علم الکلام الباحث عن المبدأ والمعاد واستحقاق العقاب [دراسات فی علم الأُصول، ج 3، ص 7]. البتّه نکتۀ مناسبت در بعض جهات» را بیان نفرموده‌اند. شاید به این جهت که اگر انسان قطع پیدا کرد، استحقاق عقاب دارد.

(3) هذا فی القطع الطریقیّ واضح، وأمّا الموضوعیّ ـ أعنی القطع المأخوذ فی موضوع الحکم ـ کما إذا قال: إذا قطعت بحکم فرعیّ فتصدّق ـ فهو وان کان دخیلاً فی فعلیّة وجوب التصدّق إلّا أنّ نسبته إلیه نسبة الموضوع إلى حکمه ـ کالخمر بالقیاس إلى الحرمة ـ، ولیس وجوب التصدّق مستنبطاً من القطع بالحکم الفرعیّ، وإنّما هو مستنبط من الدلیل الدالّ علیه. نعم، إنّ القطع یتعلّق بنتیجة علم الأُصول ـ أعنی: الحکم الفرعیّ ـ، أو هو بنفسه نتیجته، فله شدّة مناسبة مع مسائله، وینبغی أن یبحث عنه فیه استطراداً. [دراسات فی علم الأُصول، ج 3، ص 7]

(4) دراسات فی علم الأُصول، ج 3، ص 10.

 

#اصول

#قطع

#قطع طریقی

#قطع موضوعی

#جایگاه بحث حجیت قطع در مباحث اصول

#مقدمه بحث حجج

#مناسبت بحث قطع با علم کلام به خاطر مسئلهٔ استحقاق عقوبت


مشخصات

آخرین جستجو ها